رمضان و...

ساخت وبلاگ
به نام خدا

امروز دومین روز ماه رمضان بود.من یک روز جلوتر روزه رفتم ولی امروز رفتم مرخصی تا یک هفته.

اولین روزی که روزه گرفته بودم سر مسیر بودم منتظر ماشین که ی پراید نگه داشت.خیلی زود

یعنی به محض اینکه نشستم سرصحبت را باز کرد و شروع کرد و اینکه شما مجرد هستی واینکه

چندسالتون و فامیلیتون چیه؟و کلی از این حرفا.خلاصه خیلی هم زود خودمانی شد و شروع کرد

به ابراز نحبت و احساسات که دیگه پیاده شدم.نمی دونم حکمت ای زندگی من چیه ؟از اون ور هم

مسئله کارم هرروز بحث اینه که باهام قرارداد ببندند و هیچ وقت هم به نتیجه نمی رسه.

خدایا باز هم خودم را به تو سپردم.دیگه اینکه 12روز میشه که از حسن بی خبرم ولی انگار 10ساله.

دلم براش تنگ شده ولی هروقت وسوسه میشم که بهش پیام بدم زود جلو خودم را می گیرم و نمیذارم

همه چی را دادم دست خدا.و فقط به اون توکل کردم.ولی حسن هم نامرد بود .درسته من گفتم دیگه 

نمی خوام پیام بدم ولی اونم ظاهرا خوشش اومد و حتی ی بار هم ی پیام نفرستاد.فقط توی این ماه

عزیز از خدا می خوام دل خوش و سلامت باشه.وخدا هرچه زودتر شفاش را بده.شاید این آخرین 

پستی باشه که درمورد حسن حرف می زنم.اون هم ی قسمت از پازل زندگی من بود که نقش داد

و رفت.فقط امیدوارم نقشش در زندگیم مفید بوده باشه.

روزهای شاد آینده...
ما را در سایت روزهای شاد آینده دنبال می کنید

برچسب : رمضان كريم,رمضان 2016,رمضان صبحي,رمضان 2015,رمضان 2017,رمضان مبارك,رمضان جانا,رمضان يجمعنا,رمضان كريم 2016,رمضان اليوم, نویسنده : banooynooro بازدید : 298 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 9:21